روزی
مجنون از روی سجاده شخصی که در حال نماز بود عبور کرد, مرد نمازش را شکست
و گفت: مردک من در حال راز و نیاز با خدای خویش بودم...!!
مجنون با لبخند گفت:
من عاشق دختری هستم و تو را ندیدم !
ولی تو عاشق خدایی و مرا دیدی... !!!
یوسف
دوشنبه 12 تیرماه سال 1391 ساعت 22:47